به نام خالق عشق...

من مشامم پر زا خبرهای سرخیست / این روزها احساس می کنم دست هایم نورانیست

به نام خالق عشق...

من مشامم پر زا خبرهای سرخیست / این روزها احساس می کنم دست هایم نورانیست

ناگهان

وَ ناگهان مرگ می آید

 زندگیِ نکرده ات را مثل سیگاری بر لب حلقه حلقه دود می کند وَ آب از آب ِ زندگی تکان نمی خورد ... 

زمستان است و چشم کوچه از انتظارت ، سپید ...

 پرنده ی مهاجرم ! 

بگو با کدام برف می نشینی بر شاخسار تنهایی ام ؟! 

دلواپس سرما نباش اینجا از هیزم دل آتشی روشن کرده ام .... 

خاموش کن چشم هایت را برقِ چشم های تو...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد